آرایه های ادبی ( عناصر زیایی سخن فارسی )

متن مرتبط با «پاییز» در سایت آرایه های ادبی ( عناصر زیایی سخن فارسی ) نوشته شده است

هر سال پاییز ؛

  • انگار کودک بی غم و آسوده ی سال های دور ، به رسم وفای کودکانه اش، در من، تکرار می شود ... باد می وزد، باران می بارد، و مدام صدای زنگ خاطره انگیز مدرسه در گوش خیالات من ، می پیچد ... صدای خنده و پچ پچ های کودکانه در کلاسی که پنجره اش به یک صبح روشن و طلاییِ پاییزی گشوده بود ، صدای گچی که معلم به تخته سیاه می کوبید تا حواسِ پرت مرا ، جمع تر کند ، و صدای دسته جمعی کودکانی ، که ترانه ی "باز باران" و "صد دانه یاقوت" می خواندند ... و مدام بوی عطر پاک کن و دفتر و کتاب های نو ، جان تازه ای به من می بخشد ... کاش من هم شبیه کبرای کتاب ها ، در خمِ گرفتن تصمیم خودم مانده بودم و هرگز بزرگ نمی شدم . کاش سقوط زیبای برگ های خشکِ پاییزی ، تداعی دردهای بزرگسالی ام نمی‌شد ، کاش قدم زدن در خیابان های نارنجی پاییز ، گریز ناگزیری از رنج های تکراری ام نبود ... خدایا اجازه ! می شود به کودکی ام برگردم ؟! من از دنیایِ نفس گیرِ آدم بزرگ ها خسته ام ، این روزها دلم بدجور هوای کودکی ام را کرده ... بدجور ... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها